در هشتمین روز کمین گلوله سمینوف نشست وسط دو ابروی رستمعل

در هشتمین روز کمین، گلوله سمینوف نشست وسط دو ابروی رستمعلی و پیشانیش رو شكافت....
صدای یازهرای او بلند شد...مغزش پاشید روی تنم و كیسه های كمین، با پشت سر، آرام نشست رویِ زمین....
سریع یك عكس ازش گرفتم، چندلحظه بعد به شهادت رسید.
ناگهان از تو كانال یکی داد زد: رستمعلی نامه داری!
فرمانده نامه رو باز کرد، ‏از طرف همسرش بود:
«رستمعلی جان! امروز پدر شدی.
من هول شدم، سلام!
وای نمیدونی چقدر قشنگه
بابا ابوالقاسم، نام پسرت رو گذاشته مهدی
عین خودته؛ كشیده و سبزه وناز..
کی میای عزیزم؟
از جهاد آمده بودند پی ات. میخوان اخراجت كنند. خنده ام گرفت.مگه نگفتی شان كه جبهه ای؟»
#شهید_رستمعلی_آقاباباپور
بابلسر-مازندران

#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۶)

فکر کن! هیچ سر دوشی نظامی به  ماندگاری و اعتبار زخم دوشش نمی...

🥀 شهید کر و لالی که با امام زمان(عج) ارتباط داشت!اسمش عبدالم...

💢 تصویری از وداع با پیکر شهیدان #مقداد_بویر و #عبدالله_مومنی...

🌹باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیسترهبرمعظم انقل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط