ما بابا نداریم نه که از اولش نداشتیم نه که به خوابمان

ما بابا نداریم ، نه که از اولش نداشتیم ، نه که به خوابمان نمیاد، خدا گیرش گرفت که امتحانمان کند ، که اشک مان را ببیند و ترس و بی پناهی مارا ، که دنیا زمستان شود و تا جان دارد باران شور ببارد بروی لبهایمان.


ما بابا نداریم اما راستش را بخواهید عکس باباهای شمارا یواشکی نگاه میکنیم ، یواشکی دوستش داریم ، حتی وقتی فیلم رسیدن این سربازهای آمریکایی به خانه را می بینیم ، دست خودمان که نیست یکدفعه ای هق میزنیم .


ما بابا نداریم و امسال ، روز پدر که میشود نمی دانیم باید به کجا پناه ببریم ، سرمان را توی کدام سوراخ فرو کنیم که معلوم نشود غصه داریم ، حسودیم ، که یواشکی بابای شمارا دوست داریم .


راستی دوست مهربان من انوقت که صورت بابایت را میبوسی ، اون وقت که ریش های تیغ تیغی اش میرود توی لبهایت ، آن وقتی که جوری فشارت میدهد که نفست تنگ میشود ، لطفن ، لطفن ، لطفن ، یک لحظه بیشتر توی آغوشش بمان ، یک لحظه بیشتر جای همه ما ، همه ما بچه هایی که بابا نداریم ..روز باباهاتون مباررررک دوستای گلممم
دیدگاه ها (۴)

خدای من خدای معجزه هاست بگذار دنـــــیاخودش را بکشـــــد❤

دُرُســـــــــته خِـیلے #خـــُـــــلَم اَمـــّــــــا دَر #ک...

بدون شــــــرح

بغض یعنی دردایی که رسیدن به گلوتبغض یعنی تنهایی و هیچ کی نمو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط