دختری سرخو سفید از کورهی شهریوری

دختری سُرخ‌و سفید از کوره‌ی شَهریوَری ...
مثلِ برف اما تو را باریده ابرِ آذری ...

طرحِ اندام دل‌انگیزَت قیامت می‌کند
خوش‌قَواره، تَرکه‌ای، با فوت‌و فَنِ دلبری ...

در بیاوَر با دو چشمِ خود دَمار از روزگار
با همان نازی که بر سَرها بَلا می‌آوری ...

دلبرانِ گرگِ باران دیده‌ی خوش آب‌و رنگ
ریخته...‌اما تو از یک آبرنگِ دیگری ...

گیسوانَت را به دستِ باد باید بسپری
باز کن دیگر گِره از کارِ ما و روسَری ...

یوسفِ پاکیزه‌ی اهلِ تَعالی نیستم
کی به‌خلوت چون زلیخا جامه از تَن می‌دَری ...

گر چه با تَسخیر قلبت بارِ خود را بسته‌ام
باید این دیوانه‌را تا مَهدِ آغوشت بَری ...

دَست‌هایت را به گردِ بازوانَم حلقه کن
تا کنم عشق خودم را با تو ثبتِ مَحضَری ...
#منو میگه هااا دنی شهریوری😄 🙈
دیدگاه ها (۵)

چشمانشچاله های نیایش بود... #سهراب_سپهری‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♥

در سرم توییدر چشمم تویی در قلبم توییمن.............عکس دسته ...

جز چَشم سیاه توک جانهاس فَدایش بیمار نَدیدم ک توان مرد بَرای...

خیره شده ام به پوست گندم گونتو مورچه ی هیجان زده یروی دستتکه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط