من از اَشکی که میریزد ز چشم یار میترسم/از آن روزی که اَرب
من از اَشکی که میریزد ز چشم یار میترسم/از آن روزی که اَربابم شود بیمار میترسم/رها کن صحبتِ یعقوب و دوریِ غم فرزند/من از گرداندنِ یوسف سرِ بازار میترسم/همه گویند این جمعه بیا امّا درنگی کن/از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!!!
۲.۷k
۰۷ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.