فی البداهه.....
فی البداهه.....
داشتم بی حوصلگیامو لا به لای این کامنتا حل میکردم که یهو کامنتت .....
#صبح چشات بخیر
چه قشنگ بود حست #لعنتی جان#پسرمردم
...اینکه چشات طلوع صبح یه نفرباشه الکی که نیس کلی حرفه
دوباره وهزارباره خوندمش..هربار کلی غش ِلازم میشداین دل بی صاحاب ..انگارکه فشارجنبه ام سریده باشه هی نوک انگشتام از سرمای یخ زدنام روبه کبودی میرفت
#صبح چشات بخیر... اروم یدونه از چشاموبستم که بتونم دزدکی باز کامنتتو بخونم...خل شده بودم اره خل..ازاون مدلا که آدم هی نمیدونه چش میشه...مث وقتایی که ازسرما جای سیخ شدن مو ب تنت پف میکنه.
میخوام اینو بگم...به بانو بودنانم حسودیم شد..تااامااام
#طووووووی لعنتی وخواستنی منواز حفظی
ارادت...بانو۲نیا
#طووووی اشعارم
#پسرمردم جان
داشتم بی حوصلگیامو لا به لای این کامنتا حل میکردم که یهو کامنتت .....
#صبح چشات بخیر
چه قشنگ بود حست #لعنتی جان#پسرمردم
...اینکه چشات طلوع صبح یه نفرباشه الکی که نیس کلی حرفه
دوباره وهزارباره خوندمش..هربار کلی غش ِلازم میشداین دل بی صاحاب ..انگارکه فشارجنبه ام سریده باشه هی نوک انگشتام از سرمای یخ زدنام روبه کبودی میرفت
#صبح چشات بخیر... اروم یدونه از چشاموبستم که بتونم دزدکی باز کامنتتو بخونم...خل شده بودم اره خل..ازاون مدلا که آدم هی نمیدونه چش میشه...مث وقتایی که ازسرما جای سیخ شدن مو ب تنت پف میکنه.
میخوام اینو بگم...به بانو بودنانم حسودیم شد..تااامااام
#طووووووی لعنتی وخواستنی منواز حفظی
ارادت...بانو۲نیا
#طووووی اشعارم
#پسرمردم جان
۴۲.۸k
۰۲ تیر ۱۴۰۱