دلم خوش بود
دلم خوش بود
به احوال پرسی ها گاه و بی گاهش
که مثلا :
" سلام، حالِ شما؟ "
که بنویسم :
خوبم ..
و در دل بگویم :
مگر می شود تو باشی
و خوب نباشم !؟
حالِ من با تو عالیست ..
دلم خوش بود
به شب بخیرهای پُر مهرش
که مثلا :
" شب بخیر، خوب بخوابی "
که بنویسم :
همچنین
و در دل بگویم :
تو که باشی خوب می خوابم آرامِ جانم ..
دلم خوش بود
به همین دلخوشی های اندک
حالا نه از احوال پرسی های
گاه و بیگاه خبری هست ،
و نه از شب بخیرهای پُر مهر ..
من مانده ام و من ..
و خاطراتی که
پشتِ پلکِ چشمانم رژه می روند !
شما را به خدا
ناغافل واردِ زندگیِ کسی نشوید !
احساسش را به بازی نگیرید !
و تنهایی اش را از هم نپاشید !
دل های شیشه ای را سنگ نزنید !
مرهم اگر نمی شوید ،
زخم نزنید ...
به احوال پرسی ها گاه و بی گاهش
که مثلا :
" سلام، حالِ شما؟ "
که بنویسم :
خوبم ..
و در دل بگویم :
مگر می شود تو باشی
و خوب نباشم !؟
حالِ من با تو عالیست ..
دلم خوش بود
به شب بخیرهای پُر مهرش
که مثلا :
" شب بخیر، خوب بخوابی "
که بنویسم :
همچنین
و در دل بگویم :
تو که باشی خوب می خوابم آرامِ جانم ..
دلم خوش بود
به همین دلخوشی های اندک
حالا نه از احوال پرسی های
گاه و بیگاه خبری هست ،
و نه از شب بخیرهای پُر مهر ..
من مانده ام و من ..
و خاطراتی که
پشتِ پلکِ چشمانم رژه می روند !
شما را به خدا
ناغافل واردِ زندگیِ کسی نشوید !
احساسش را به بازی نگیرید !
و تنهایی اش را از هم نپاشید !
دل های شیشه ای را سنگ نزنید !
مرهم اگر نمی شوید ،
زخم نزنید ...
- ۴۸۲
- ۲۲ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط