بی آنکه

بی آنکه
چیزی بگویی
قدم هایت
تندتر میشود
به خانه میرسی لابه لای کتابت
شعری ست
که سیگارت را
روشن میکند.
دیدگاه ها (۴)

مرا اتفاقی پیر کردکه هرگز رخ نداد...

جای ما در هر مکان خالی‌ست، گویا رفته‌ایم ...

جهانِ بي تو مرا كشت. بي وفا برگر...

کاش می شد عمر خود را هدیه می دادم به تـوزندگے را دوست دارم، ...

وقتی پوست نارنگی زیر انگشتانتمیترکد عطری در هوا پخش میشودکه ...

مَرد دو لایندر خانه می‌مانداما دلش را جای دیگری پرتاب میکند....

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط