پدیده همیشه یه پدیده است
پدیده همیشه یه پدیده است
...
تو کیستی که پراکنده در هوای منی
تنیده ای به وجودم ولی سوای منی
کجای زمزمه هایم، کجای حادثه ای؟
کجا بجویمت ای جان، که ناکجای منی
گره زدی به نگاهت کلاف چشم مرا
به این گره زدنت هم گره گشای منی
درین هجوم سیاهی که ماه پیدا نیست
چه باکم از بیراهه؟ که روشنای منی
کسی شبیه تو درمن، مرا به دریا برد
رسیده ام به یقین: این که ناخدای منی
سوال کرده ام عمری:چرا...چرا...و اینک
تویی که پاسخ صدها چرا چرای منی
ولی سوال بدون جواب مانده ی من:
تو ای غریبه که هستی؟ که آشنای منی
...
تو کیستی که پراکنده در هوای منی
تنیده ای به وجودم ولی سوای منی
کجای زمزمه هایم، کجای حادثه ای؟
کجا بجویمت ای جان، که ناکجای منی
گره زدی به نگاهت کلاف چشم مرا
به این گره زدنت هم گره گشای منی
درین هجوم سیاهی که ماه پیدا نیست
چه باکم از بیراهه؟ که روشنای منی
کسی شبیه تو درمن، مرا به دریا برد
رسیده ام به یقین: این که ناخدای منی
سوال کرده ام عمری:چرا...چرا...و اینک
تویی که پاسخ صدها چرا چرای منی
ولی سوال بدون جواب مانده ی من:
تو ای غریبه که هستی؟ که آشنای منی
۱.۴k
۰۲ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.