کتک خوردن از مرده
کتک خوردن از مرده
رؤیاها و تعبیرها
اثر عارف صاحبدل
يعقوب قمري شريف آبادی
سال 1393، یک روز جمعه خانم میان سالی برای دانستن تعبیر خوابش به اتفاق همسر خود نزد من آمد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت:
«آقای قمری! من طبق معمول هر پنجشنبه برای پدرم که از دنیا رفته، فاتحه می فرستم. اما هر بار، شب جمعه، پدرم به خوابم می آید و به جای اینکه روی خوشی به من نشان بدهد، با چهرهای برافروخته و ترسناک بدون اینکه به من نگاه کند، مرا کتک می زدند. دیشب نیز پدرم به خوابم آمد و مرا خیلی کتک زد. با خود گفتم امروز همراه همسرم خدمت شما برسم و تعبیر خوابم را که بارها تکرار شده، بپرسم.»
به او گفتم: از شما سؤالی دارم، لطفاً صادقانه به من جواب بدهید! گفت: بفرمایید! پرسیدم: آیا اهل تقوا و عبادت و نماز هستید؟ پاسخ داد: «تا زمانی که پدرم در قید حیات بود، خیر؛ چون او خودش علاقه ای به نماز و عبادت نداشت و من هم به پیروی از او اینگونه بودم؛ اما بعد از فوت پدرم، راه دین برایم روشن شد و توانستم به راحتی به عبادت بپردازم.»
در تعبیر خوابش گفتم: پدر شما در زمان حیات خود، زندگی را در غفلت و بی خبری به سر برده و نسبت به آخرت بی اهمیت بوده و در حقیقت، عمرش را در ظلمت و تاریکی گذرانده و از دنیا رفته است. بنابراین، پس از مرگ هم در ظلمت حیوانیت و بهیمیت به سر می برد. به همین جهت، وقتی شما هر پنجشنبه برای پدرتان فاتحه می خوانید، در واقع، برای او نور می فرستید؛ درحالیکه او از نور بیزار است و از آن رنج می برد. از این رو، به واسطه بی محلی کردن به شما و کتک زدنتان، از شما می خواهد که او را عذاب ندهید.
رؤیاها و تعبیرها
اثر عارف صاحبدل
يعقوب قمري شريف آبادی
سال 1393، یک روز جمعه خانم میان سالی برای دانستن تعبیر خوابش به اتفاق همسر خود نزد من آمد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت:
«آقای قمری! من طبق معمول هر پنجشنبه برای پدرم که از دنیا رفته، فاتحه می فرستم. اما هر بار، شب جمعه، پدرم به خوابم می آید و به جای اینکه روی خوشی به من نشان بدهد، با چهرهای برافروخته و ترسناک بدون اینکه به من نگاه کند، مرا کتک می زدند. دیشب نیز پدرم به خوابم آمد و مرا خیلی کتک زد. با خود گفتم امروز همراه همسرم خدمت شما برسم و تعبیر خوابم را که بارها تکرار شده، بپرسم.»
به او گفتم: از شما سؤالی دارم، لطفاً صادقانه به من جواب بدهید! گفت: بفرمایید! پرسیدم: آیا اهل تقوا و عبادت و نماز هستید؟ پاسخ داد: «تا زمانی که پدرم در قید حیات بود، خیر؛ چون او خودش علاقه ای به نماز و عبادت نداشت و من هم به پیروی از او اینگونه بودم؛ اما بعد از فوت پدرم، راه دین برایم روشن شد و توانستم به راحتی به عبادت بپردازم.»
در تعبیر خوابش گفتم: پدر شما در زمان حیات خود، زندگی را در غفلت و بی خبری به سر برده و نسبت به آخرت بی اهمیت بوده و در حقیقت، عمرش را در ظلمت و تاریکی گذرانده و از دنیا رفته است. بنابراین، پس از مرگ هم در ظلمت حیوانیت و بهیمیت به سر می برد. به همین جهت، وقتی شما هر پنجشنبه برای پدرتان فاتحه می خوانید، در واقع، برای او نور می فرستید؛ درحالیکه او از نور بیزار است و از آن رنج می برد. از این رو، به واسطه بی محلی کردن به شما و کتک زدنتان، از شما می خواهد که او را عذاب ندهید.
۱.۳k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.