وقتی ملتی تحقیر می شود و همه داشته هایش را از او می گیرند
وقتی ملتی تحقیر می شود و همه داشته هایش را از او می گیرند
به افسانه سازی و قهرمان پروری و بدوبیراه گفتن به این و آن پناه می برد.دلم برای کشورم می سوزد که از یک کشور بزرگ به لطف دین به کشوری مستعمره تبدیل شد. هرگاه امیرکبیری هم پیدا شد که بر این دمل چرکین نشتر زند بر رگش نشتر زدیم.کم کم به جایی رسیدیم که امروز هستیم و در بسیاری از زمینه ها چیزی برایمان نمانده جز افتخار به نیاکان ناشناخته و رجزخوانی های پوچ. از سلیمانی نامی بتمن می سازیم که می تواند یک تنه به کاخ سفید برود و روی میز اتاق کار اوباما نامه بگذارد یا خاک عربستان را به توبره بکشد و ...
اگر نادرشاه یا دیگران کشورگشایی کردند به کمک قدرت نظامی و سپاهیان آزموده تر از سایر کشورها بود که ما امروز نه ارتشی در حد کشورهای پیشرفته جهان وحتی منطقه داریم نه ملتی که نای جنگیدن داشته باشند. دلمان خوش است که برای پادشاه عربستان و رییس جمهور آمریکا و نخست وزیر اسراییل شاخ و شانه بکشیم و به آنها دشنام دهیم انگار پادشاه عربستان بیکار گوشه ای نشسته که کامنت های من و شما را بخواند و با داستانهایی که از سردار سلیمانی مان ساخته ایم شلوارش را خیس کند. شده ایم مثل کودکی که وقتی توی مدرسه از همکلاسی هایش کتک می خورد در خانه فحش هایی که می توانست بدهد را مرور می کند و توی خواب مثل بروسلی همه را تار و مار می کند. زندگی در جهان امروز و روابط بین الملل را با فیلم های ژاپنی و هندی اشتباه گرفته ایم و زیر پتو توی خانه از قول سردار سلیمانی و فلان قهرمان کذایی نامه به سران دنیا می نویسیم و پخش می کنیم و دوستان ما هورا می کشند و خاطرات ساختگی از پادشاهان قدیم از داریوش تا محمدرضاشاه را منتشر می کنیم و توی خواب به التماس های پادشاه عربستان و سران اسراییل می خندیم. توی کشور خودمان به برادر و خواهرمان در کهریزک تجاوز و میلیارد میلیارد چپاول می کنند و ما خفه خون می گیریم و در عربستان سالها به زائران ما تجاوز می شود و دم بر نمی آوریم و در صف عمره از سر و کول هم بالا می رویم. وقتی احساسات ملت جریحه دار می شود تازه نمایندگان مجلس ما یادشان می آید که هزینه عمره مساوی یکسال بودجه ی عمرانی کشور است.در فضای مجازی نماز خواندن رو به کعبه را هم ترک می کنیم اما پرواز های مملو از مسافر ما با خفت بعلت اجازه ندادن عربستان بر می گردد و مسافران برای صدور اجازه فرود در هتل شب تا صبح نذر ونیاز می کنند. دولتی که ده سال است پول مردم ساده دل را برای ثبت نام عمره و تمتع نگهداشته است اگر هم بخواهد نمی تواند پس بدهد.فقط با این ترفند انگیزشی حد اکثر می تواند پنج سال عمره را تحریم کند تا پنج سال دیگر پول های مردم نادان در حسابها بماند و...
تا زمانی که مشکل عوام ابله و خواص خائن و دخالت دین در تمام امور زندگی مردم هست و تا زمانی که نگاه ایدئولوژیک به مسائل بر منافع ملی رجحان دارد و مسابقه تظاهر به دینداری رواج دارد در بر همین پاشنه خواهد چرخید. پاشنه آشیل ما باورهایی است که به غلام بودن عادتمان داده است فرق نمی کند غلام حسین باشیم یا غلام شاه...
به افسانه سازی و قهرمان پروری و بدوبیراه گفتن به این و آن پناه می برد.دلم برای کشورم می سوزد که از یک کشور بزرگ به لطف دین به کشوری مستعمره تبدیل شد. هرگاه امیرکبیری هم پیدا شد که بر این دمل چرکین نشتر زند بر رگش نشتر زدیم.کم کم به جایی رسیدیم که امروز هستیم و در بسیاری از زمینه ها چیزی برایمان نمانده جز افتخار به نیاکان ناشناخته و رجزخوانی های پوچ. از سلیمانی نامی بتمن می سازیم که می تواند یک تنه به کاخ سفید برود و روی میز اتاق کار اوباما نامه بگذارد یا خاک عربستان را به توبره بکشد و ...
اگر نادرشاه یا دیگران کشورگشایی کردند به کمک قدرت نظامی و سپاهیان آزموده تر از سایر کشورها بود که ما امروز نه ارتشی در حد کشورهای پیشرفته جهان وحتی منطقه داریم نه ملتی که نای جنگیدن داشته باشند. دلمان خوش است که برای پادشاه عربستان و رییس جمهور آمریکا و نخست وزیر اسراییل شاخ و شانه بکشیم و به آنها دشنام دهیم انگار پادشاه عربستان بیکار گوشه ای نشسته که کامنت های من و شما را بخواند و با داستانهایی که از سردار سلیمانی مان ساخته ایم شلوارش را خیس کند. شده ایم مثل کودکی که وقتی توی مدرسه از همکلاسی هایش کتک می خورد در خانه فحش هایی که می توانست بدهد را مرور می کند و توی خواب مثل بروسلی همه را تار و مار می کند. زندگی در جهان امروز و روابط بین الملل را با فیلم های ژاپنی و هندی اشتباه گرفته ایم و زیر پتو توی خانه از قول سردار سلیمانی و فلان قهرمان کذایی نامه به سران دنیا می نویسیم و پخش می کنیم و دوستان ما هورا می کشند و خاطرات ساختگی از پادشاهان قدیم از داریوش تا محمدرضاشاه را منتشر می کنیم و توی خواب به التماس های پادشاه عربستان و سران اسراییل می خندیم. توی کشور خودمان به برادر و خواهرمان در کهریزک تجاوز و میلیارد میلیارد چپاول می کنند و ما خفه خون می گیریم و در عربستان سالها به زائران ما تجاوز می شود و دم بر نمی آوریم و در صف عمره از سر و کول هم بالا می رویم. وقتی احساسات ملت جریحه دار می شود تازه نمایندگان مجلس ما یادشان می آید که هزینه عمره مساوی یکسال بودجه ی عمرانی کشور است.در فضای مجازی نماز خواندن رو به کعبه را هم ترک می کنیم اما پرواز های مملو از مسافر ما با خفت بعلت اجازه ندادن عربستان بر می گردد و مسافران برای صدور اجازه فرود در هتل شب تا صبح نذر ونیاز می کنند. دولتی که ده سال است پول مردم ساده دل را برای ثبت نام عمره و تمتع نگهداشته است اگر هم بخواهد نمی تواند پس بدهد.فقط با این ترفند انگیزشی حد اکثر می تواند پنج سال عمره را تحریم کند تا پنج سال دیگر پول های مردم نادان در حسابها بماند و...
تا زمانی که مشکل عوام ابله و خواص خائن و دخالت دین در تمام امور زندگی مردم هست و تا زمانی که نگاه ایدئولوژیک به مسائل بر منافع ملی رجحان دارد و مسابقه تظاهر به دینداری رواج دارد در بر همین پاشنه خواهد چرخید. پاشنه آشیل ما باورهایی است که به غلام بودن عادتمان داده است فرق نمی کند غلام حسین باشیم یا غلام شاه...
۳.۶k
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.