پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با

پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد؛ روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش. پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان. پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم...
.
.
.
"دوست خدا بودن سخت نیست"

صلوات
دیدگاه ها (۲)

خبر فوری دولت تصمیم گرفته است با رسیدن به توافق و برداشته شد...

معلومات حیرت انگیزحروف الله 4حروف محمد 4حروف رسول 4حروف کتاب...

زنی می گفت:ﻧﻤﺎﺯﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﻃﻔﻠﻢ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﻭﻣﺮﺗﺐ ﻣﺮﺍ ﺻﺪﺍ...

نظر علما درباره آیت الله خامنه ای: @ آیت الله لنکرانی:حمایت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط