من دلم تنگ شده فاجعه را میفهمی

من دلم تنگ شده ،فاجعه را میفهمی ؟!
عمق دلتنگی و این حال مرا میفهمی؟

چون درختی که بریزد همه ی بار و برش
شده ام مضحکه ی صاعقه ها ،میفهمی؟

رو به موتم همه اینگونه به من خیره شدند
منم آن روح سراسیمه رها ،میفهمی ؟

قهر تو برده مرا تا درکاتی دیگر
شده ام کافر و مغضوب خدا، میفهمی ؟

گر خداوند بپرسد که چه می خواهی تو
من بگویم که تو را، باز ترا میفهمی ...؟

مریم جلالوند
دیدگاه ها (۲۶)

" روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنیدهمه را مســـ...

حالا دخترا برید هی ارایش کنید خودتونو ببینید خدادادیه ها...

. باز با آیات عشقت مست و بیمارم نکن شعر، خوابم میکند ، آرام،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط