کربلای پنج نه راه پیش داشتیم نه راه پس شده بود نبرد

⭕️کربلای پنج؛ نه راه پیش داشتیم، نه راه پس. شده بود نبرد تانک و تن.
نمی‌دانم از کجا رسید؛ سوار بر موتور و آرچی‌جی به دست.
با دیدنش جان گرفتیم؛ آن‌قدر جنگیدیم که تانک‌های عراقی رفتند.




📜 #مکتب_حاج_قاسم
دیدگاه ها (۱)

‏سجده #نماز ؛ معجزه اسٺ ؛به #خاڪ مے افٺے ؛اما به #آسمان میرس...

💚🍃| اے شهید!!!هواے دلم، بارانِ نگاهت را مےخواهد..🌧مےشود بر م...

فرقی نمیکند؛حلب،موصل،قدس،یا کوچه پس کوچه های تهران...بسیجی م...

#دلنوشته🍃چهره اش ملکوتی بود. یکپارچه نور بود و معنویت. همه د...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۱۹که یهو لاله ی گوشمو گاز گرفت که گفتم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط