و چه اندازه درد دارد " بیداری " !
و چه اندازه درد دارد " بیداری " !
در روزگاری که جوانه ها زنده به گور می شوند ،
و شکوفه ها از ترسِ زمستان ،
نمی شکُفند ...
دلم خوابی عمیق می خواهد و
وجدانِ زخمی ام
بیداری اش می آید !
تمام دشت را هم که آتش بزنند
بهار متوقف نخواهد شد !
و من
با تمامِ عذاب
این شب ها را ؛
بیدار خواهم ماند ...
نمی خواهم صبح که شد
شبیهِ احمق ها
خواب مانده باشم !!!
در روزگاری که جوانه ها زنده به گور می شوند ،
و شکوفه ها از ترسِ زمستان ،
نمی شکُفند ...
دلم خوابی عمیق می خواهد و
وجدانِ زخمی ام
بیداری اش می آید !
تمام دشت را هم که آتش بزنند
بهار متوقف نخواهد شد !
و من
با تمامِ عذاب
این شب ها را ؛
بیدار خواهم ماند ...
نمی خواهم صبح که شد
شبیهِ احمق ها
خواب مانده باشم !!!
۵۵۰
۰۱ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.