Part³²
Part³²
روح از سرم پرید...
ا/ت و یه پسر که تو اتاق رابطه داشتن.....
دختره هرزه حتما وقتی من خونه نبودم اینکارارو کرده
+میکشمت ا/ت(عصبییییی)
سریع سویبچو برداشتمو راه افتادم سمت عمارت بعد ۳۰ مین رسیدم
اصن نمیدونستم چطوری از شدت عصبانیت خودمو رسوندم اینجا
رفتم داخلو...
+ا/تتتتتتتت(اربده)
دیدم از تو اشپزخونه با قیافه ترسیده اومد بیرون
_ب...ب...بله...ا...ا..ارباب
+اینا چین دختره هرزههههه(داد)
عکسارو بش نشون دادم ک خشکش زد
_ا....ا...ارباب بخدا...بخدا من نکردم......من ..من اینکارو نکردم
+خفه شو اشغال میکشمتتتت(اربده)
موهای بلندشو تو دستام گرفتمو پرتش کردم رو زمین....با پام لگد میزدم بهش
+هرزه....ی ...اشغال ب..به من خیانت میکنی ارههههه
_هق......هق....ا...ارباب...و..ولم کنیددد...ب...بخدا من نکردم
@ارباب تروخدا کشتیدش ولش کنید التماستون میکنم(داد و گریه)
+خفه شو اجومااااا دیگه نبینم حتی یه لقمه اب یا غذا ب این هرزه عوضی بدید
برش داشتم بردمش تو اتاق شکنجه
دستو پاهاشو بستم ب صندلی و بلیزشو در اوردم....
ابجوش اوردمو خالی کردم رو تنش(چقد خشن شد🗿🗿🗿)
_(جیغغغغع)
+هنوزمونده خانوم کوچولو....این تازه اول بدبختیته
_هققققققققق.....ب...بخدا...م...من کاری نکردم.....
+خفه شووووو(اربده)
شلاق اوردمو تا میتونستم زدمش ک بیهوش شد
+اجومااااا بیا تن لش اینو جمع کن(اربده)
سریع اومد داخلو ا/تو برد
اجوما ویو:
دختره ی بیچاره...هققققق....چقد این بی رحم اذیتش میکنه درسته مو از بچگی جونگ کوک بزرگ کردم ولی اون واقعا بی رحمه.....خیلی مهربونه ولی نمیدونم چرا اینطوری میکنه؟؟؟دختره ی بیچاره تمام بدنش زخم بود...
بردم زخماشو پانسمان کردمو لباسشو عوض کردمو گذاشتمش رو تختش....
شرایط پارت بعد:
⁵⁰like
⁵⁰coment
روح از سرم پرید...
ا/ت و یه پسر که تو اتاق رابطه داشتن.....
دختره هرزه حتما وقتی من خونه نبودم اینکارارو کرده
+میکشمت ا/ت(عصبییییی)
سریع سویبچو برداشتمو راه افتادم سمت عمارت بعد ۳۰ مین رسیدم
اصن نمیدونستم چطوری از شدت عصبانیت خودمو رسوندم اینجا
رفتم داخلو...
+ا/تتتتتتتت(اربده)
دیدم از تو اشپزخونه با قیافه ترسیده اومد بیرون
_ب...ب...بله...ا...ا..ارباب
+اینا چین دختره هرزههههه(داد)
عکسارو بش نشون دادم ک خشکش زد
_ا....ا...ارباب بخدا...بخدا من نکردم......من ..من اینکارو نکردم
+خفه شو اشغال میکشمتتتت(اربده)
موهای بلندشو تو دستام گرفتمو پرتش کردم رو زمین....با پام لگد میزدم بهش
+هرزه....ی ...اشغال ب..به من خیانت میکنی ارههههه
_هق......هق....ا...ارباب...و..ولم کنیددد...ب...بخدا من نکردم
@ارباب تروخدا کشتیدش ولش کنید التماستون میکنم(داد و گریه)
+خفه شو اجومااااا دیگه نبینم حتی یه لقمه اب یا غذا ب این هرزه عوضی بدید
برش داشتم بردمش تو اتاق شکنجه
دستو پاهاشو بستم ب صندلی و بلیزشو در اوردم....
ابجوش اوردمو خالی کردم رو تنش(چقد خشن شد🗿🗿🗿)
_(جیغغغغع)
+هنوزمونده خانوم کوچولو....این تازه اول بدبختیته
_هققققققققق.....ب...بخدا...م...من کاری نکردم.....
+خفه شووووو(اربده)
شلاق اوردمو تا میتونستم زدمش ک بیهوش شد
+اجومااااا بیا تن لش اینو جمع کن(اربده)
سریع اومد داخلو ا/تو برد
اجوما ویو:
دختره ی بیچاره...هققققق....چقد این بی رحم اذیتش میکنه درسته مو از بچگی جونگ کوک بزرگ کردم ولی اون واقعا بی رحمه.....خیلی مهربونه ولی نمیدونم چرا اینطوری میکنه؟؟؟دختره ی بیچاره تمام بدنش زخم بود...
بردم زخماشو پانسمان کردمو لباسشو عوض کردمو گذاشتمش رو تختش....
شرایط پارت بعد:
⁵⁰like
⁵⁰coment
۱۹.۸k
۱۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.