بیا بشکن غرورت را بگو که دوستم داری
بیا بشکن غرورت را بگو که دوستم داری
بگو از فاصله چون من تو هم دلگیر و بیزاری
پر از خط های دیدار است دیوار اتاق من
بگو مثل منی، درگیرِ با خط های دیواری
نیازی نیست بر اقرار از چشمان تو پیداست
که شمع جان تو می سوزد و تا صبح بیداری
نکن باور که دوری _ دوستی می آورد هرگز
تویی که سالها دوری ولی در رنج و آزاری
به دلداری ی تو چون بلبل شیدا گرفتارم
و تو چون غنچه ی نشکفته ی مغرور گلزاری
منم مجنون تو لیلای من آواره ی صحرا
تو در آسایشت از دور گهگاهی نظر داری
؟
بگو از فاصله چون من تو هم دلگیر و بیزاری
پر از خط های دیدار است دیوار اتاق من
بگو مثل منی، درگیرِ با خط های دیواری
نیازی نیست بر اقرار از چشمان تو پیداست
که شمع جان تو می سوزد و تا صبح بیداری
نکن باور که دوری _ دوستی می آورد هرگز
تویی که سالها دوری ولی در رنج و آزاری
به دلداری ی تو چون بلبل شیدا گرفتارم
و تو چون غنچه ی نشکفته ی مغرور گلزاری
منم مجنون تو لیلای من آواره ی صحرا
تو در آسایشت از دور گهگاهی نظر داری
؟
۱.۷k
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.