کجاست بنگرد عشقی که در درونم بود
کجاست بنگرد عشقی که در درونم بود
غمی که در سر سودای او، برونم بود
به آن نگار بگو در وجود ؛ جاری شو
که در رگ از رگِ من، سرخ تر ز خونم بود
غمی که در سر سودای او، برونم بود
به آن نگار بگو در وجود ؛ جاری شو
که در رگ از رگِ من، سرخ تر ز خونم بود
- ۲۵۰
- ۰۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط