من بر میخیزم

من بر می‌خیزم!
چراغی در دست، چراغی در دلم.
زنگار روحم را صیقل می‌زنم و آیینه‌ای در برابر آیینه‌ات می‌گذارم،
تا از تو
ابدیتی بسازم…!

“احمد شاملو”
دیدگاه ها (۱)

مگذار دیگران نام تو را بدانند …همین زلال بی‌کران چشمانت ؛برا...

دوست داشتنتهمه چیز رازیباتر کرده استهمه چیز را…باور کنمن هم ...

مگر عشق چیست‌؟جز لحظه‌ای شجاعتدر بیشه‌ای خلوتو هرم یک بوسه ن...

نمی‌خواستماین عشق را فاش کنمناگاه به خود آمدم، دیدم همه کلما...

شنبه صبح ها را می سپارم به نگاه تودست می گذارم روی سینه وسلا...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط