ویو ات
ویو ات
دیدم کوک خیلی کیوت خوابیدهههه( هااااا چیه انتظار چی داشتی؟ 👿)
پس دلم نیومد بیدارش کنم فکر اون دختر عوضیو از ذهنم بیرون کردم نشستم یه
فیلم دیدم با رز دوستم چت کردم دیدم صدا میاد از اتاق کوک مثل اینکه بیدار شده
رفتم گوش دادم دیدم داره با پسرا حرف میزنه چیز خاصی نبود که دیدم از اتاقش اومد
بیرون منم خودمو زدم به اون راه رفتم تو یخچالو یه نگاه انداختم دیدم که کوک از پشت
بغلم کرده :
(ات با ا کوک با ک)
ا:میشه بری اون ورررررر
ک:نههههه
ا:باشه کوک
ک:بله
ا:میخوام یه چیز مهم بهت بگم
ک:بگو
ا:اون دختره سوجی خب( با لرز)
ک:چیشده میگم سوجی چی
ا: تهدیدم کرد که اگه ( بغض)
ک:چیی
ا:اگه ازت جدا نشم میکشتم هق( بغضت شکست با گریه)
ویو کوک
با چیزی که گفت عصبانی شدم اخه سو جی عوضی مشکلش چیه
ات رو بغل کردم و بهش گفتم چیزی نیست
ذهن ات:بغل کرد با بغلش حس ارامش بهم دست داد
دیدم کوک خیلی کیوت خوابیدهههه( هااااا چیه انتظار چی داشتی؟ 👿)
پس دلم نیومد بیدارش کنم فکر اون دختر عوضیو از ذهنم بیرون کردم نشستم یه
فیلم دیدم با رز دوستم چت کردم دیدم صدا میاد از اتاق کوک مثل اینکه بیدار شده
رفتم گوش دادم دیدم داره با پسرا حرف میزنه چیز خاصی نبود که دیدم از اتاقش اومد
بیرون منم خودمو زدم به اون راه رفتم تو یخچالو یه نگاه انداختم دیدم که کوک از پشت
بغلم کرده :
(ات با ا کوک با ک)
ا:میشه بری اون ورررررر
ک:نههههه
ا:باشه کوک
ک:بله
ا:میخوام یه چیز مهم بهت بگم
ک:بگو
ا:اون دختره سوجی خب( با لرز)
ک:چیشده میگم سوجی چی
ا: تهدیدم کرد که اگه ( بغض)
ک:چیی
ا:اگه ازت جدا نشم میکشتم هق( بغضت شکست با گریه)
ویو کوک
با چیزی که گفت عصبانی شدم اخه سو جی عوضی مشکلش چیه
ات رو بغل کردم و بهش گفتم چیزی نیست
ذهن ات:بغل کرد با بغلش حس ارامش بهم دست داد
۲۰.۸k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.