ب کلام

بے کـــــَلام

تَرین واژِه

بَراے بَیانِ عِشق

بُوســـــِه است

بُوسِه ام مے زَنے

یا بِزَنم
‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
دیدگاه ها (۱)

به یاد تنهایی افتادمکه هیچ کس سکوتش را نشکستجز خیال تو

روز و شب منتظرم هفته به آخر برسد پس چه دردی است که هر جمعه د...

رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزنابتدای یک پریشانیست حرفش را ن...

چه دلی داشت خدایاکه به دریا زد و رفت ...

حل مے شود شڪوهِ غزل در صداے تواے هرچہ هست و نیست در عالم فدا...

امشب با دلی لبریز از دلتنگی‌با چشمی پوشیده از انتظاروَ با گل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط