من درباره تو به آنها نگفتهام

من درباره تو به آن‌ها نگفته‌ام
اما تو را دیده‌اند که
در چشمانم شنا میکنی...
من درباره تو به آن‌ها نگفته‌ام
اما تو را در کلماتم دیده‌اند؛
عطرِ عشق،
نمی‌تواند پنهان بماند‌‌‌...

#نزار_قبانی
دیدگاه ها (۰)

صبح به خیرهای تو،بوی بهار، می دهند!تازه و دوست داشتنی ...سلا...

صبح،احوالِ هواشعله‌برانگیز شده...ای تَب‌انداختهبر پیکرِ خورش...

دزدیده در تو می نِگرم، کاش ننگریبر چشم های پر عطش و بی قرارِ...

و عشقِ تومثل گلِ یاسِ حیاطمان می ماندکه هر صبح از عطر آن مست...

یک روز چشمانم را باز می‌کنم می‌بینم که تو دیگر نیستی عزیزت...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

مردی یعنی وقتی می‌توانی بروی، می‌مانی.نامردی یعنی وقتی باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط