غم عشق تو را نازم

غم عشق تو را نازم،
چنان در سینه رخت افکند...
که غم‌های دگر را...
کرد از این خانه بیرونش!
دیدگاه ها (۱)

لذت عاشقی را آدم و حوا بردند،نه رقیبی بود،نه گذشته ای،نه حسو...

همیشه همین بودهاین آدم ها تا می فهمند دوست شان داریانگار ارث...

پیدا کردن جایی که کسی زیبایی ات را کشف نکندکار سختیست!این رو...

گفته بودم چو بیایـــــےغمِ دل با تو بگویمچه بگویم که غم از د...

شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونشمنم مجنون آن لیلا که صد...

میگه که نه ما مـی مانیمنـه انـدوهو نه هیچ یک از مردم این آبا...

تو این هجوم درد تنهایی یه مردغم نبودنت با زندگیم چه کردروزای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط