عشقنویس

#عشــق_نویــس
❤ ❤ ❤
🌙 یکبار که دستم بند بود
چادرم را درآوردم🌱
مادربزرگ گفت
چادری ، چادرش را از سر نمی کشد🌼
گفتم دستم بند است
گفت پس با دندان بگیر🌹

سالها میگذرد
من چادرم را با چنگ و دندان سخت گرفته ام🌺
دستم بند است..💐
میخواهم عالم را برای ظهورت به هم بریزم. 🌹 🍃 ❤ 🍃 🌹
دیدگاه ها (۳)

ما همیشه فکر میکنیم #شهدا یه کار خاصی‌کردن .... نه رفیق .. [...

بیـهوده‌وَرق‌میخورَد‌این‌دفتـر‌خالۍاین‌غفلتِ مشهور‌بہ‌تقـویم...

بسته‌ام عهد کهدر راه #شهیدان باشمچادر مشکیِ منرنگ #شهادت دار...

+میدونی بزرگترین درد واسه دختر چیه?!_بزرگترین?!نه نمیدونم…چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط