ما به این حال پریشان شده عادت کردیم

ما به این حال پریشان شده، عادت کردیم
دل شکستند ولی باز رفاقت کردیم
حسرت یک دل خوش در دلمان جا مانده
پای این عشق نشستیم و حماقت کردیم
همه گفتند چرا مهر سکوت است به لب
حرف ناحق چه بسا بود و نجابت کردیم
با همه سنگدلی ها که شکست آینه مان
هر کجا یاد زما کرد،اجابت کردیم
رسم عاشق کشی این بود و به آن آگاهیم
طعنه ها زد که برو! باز سماجت کردیم
حال امروز چنین است،شب و روز یکی
همچنان با غم و تشویش رقابت کردیم
دیدگاه ها (۱)

نه کسی را می خواهم که عاشقم باشد ،نه نیازی به توجه و محبتِ ک...

میگویند زن جنس ضعیف است باور نڪن دخترم!زن ها همیشه قوے تر از...

همیشه برای ماندن "دلیل"هست،برای رفتن بهانه....برای خواستن"نی...

دیگران را اگر از مـــــا خبری نیست، چــــه بــــــــاکنازنین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط