تو که دستهایم را بگیری

"تو" که دست‌هایم را بگیری
شب از جانم بیرون می‌رود
صبح روشنایۍ نمۍ‌خواهد
"تو" رامۍ‌خواهد...!
دیدگاه ها (۰)

♥️خلاصه تمامآسمان ریسمان بافتن هایروانشناس هارایک شبه فهمیدم...

‌‌ اسمشرا گذاشتہ امـ جانِ دلیعنے هم جان اس...

دیدنت با دو عدد چشم کفایت نکند...چهار چشمی همه‌ی هوش و حواسم...

دلبنـدم باش ...؛👌بوے خوش فروردین می‌طلبد بغلت را ... 💜

هر شب می درخشی میان آسمان آرزوهایم.با تو شبانه هایم لبریز رو...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

حل می شود شکوهِ غزل در صدای توای هرچه هست و نیست در عالم فدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط