روز اول بی هوا قلب مرا دزدید و نرفت
روز اول بی هوا قلب مرا دزدید و نرفت
روز دوم آمد و اسم مرا پرسید و نرفت
روز سوم آخ، خالی هم کنار لب گذاشت
دانۀ دیوانگی را در دلم پاشید و نرفت
روز چارم دانهاش گل داد و او با زیرکی
آن غزل را از لبم نه، از نگاهم چید و نرفت
با لباس آبی اش آن روز فالم را گرفت
خویش را در چشمهای بیقرارم دید و نرفت
فدای قلب پاکت بشم..فدای روح بزرگوارت
امید زندگیم..تک تک دردات به تنم
دوووووووستت دارم همه کسم..
روز دوم آمد و اسم مرا پرسید و نرفت
روز سوم آخ، خالی هم کنار لب گذاشت
دانۀ دیوانگی را در دلم پاشید و نرفت
روز چارم دانهاش گل داد و او با زیرکی
آن غزل را از لبم نه، از نگاهم چید و نرفت
با لباس آبی اش آن روز فالم را گرفت
خویش را در چشمهای بیقرارم دید و نرفت
فدای قلب پاکت بشم..فدای روح بزرگوارت
امید زندگیم..تک تک دردات به تنم
دوووووووستت دارم همه کسم..
۳۱۹
۲۴ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.