چوپانی ماری را از مان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خ

چوپانی ماری را از ميان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خورجين گذاشته و به راه افتاد.

چند قدمی که گذشت مار از خورجين بيرون آمده و گفت: به گردنت بزنم يا به لبت؟
چوپان گفت: آيا سزای خوبی اين است؟
مار گفت: سزای خوبی بدی است.

قرار شد تا از کسی سوال بکنند، به روباهی رسيدند و از او پرسيدند. روباه گفت: من تا صورت واقعه را نبينم نميتوانم حکم کنم. پس برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند، مار به استمداد برآمد و روباه گفت:

بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود...


@asrtarikh
دیدگاه ها (۰)

لالایی ایزابلا🎼🎵انیمه:ناکجا آباد موعود

پسر های انیمه ای)مو مشکی)

.مغرور باش حرف نزن ، پروفایلتو عوض کن :)از اون عکسای دیوارنو...

•🌿❛‏اظهارعلاقه‌‌به‌‌کسی‌که‌به‌تومیلی‌نداردخواریِ‌نفْس‌است :)...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط