پارت
پارت ۳
خانم وکیل
نگهبان: چرا اتفاقا ولی یادم رفت بهتون خبر بدم ، یه مرد تقریبا۴۰ ساله بودن ، گفتن که کدوم طبقه و کدوم واحد هستین و کی برمیگردین معمولاً ، منم همونطور که شما خواستید گفتم نمیتونیم اطلاعات ساکنینمون رو در اختیار هر کسی بزاریم
+خوب کردین ، اگه مورد مشکوکی دیدیدن بهم زنگ یا پیام بدید
نگهبان:چشم خانم لی
خداحافظی کردمو به سمت پارکینگ رفتم ، توی ماشین نشستم و به حرکت درآوردمش
.رفتی چیکار ؟
+میخواستم ببینم کسی سراغمو گرفته یانه
.گرفته بودن حالا؟
+اره..
.کی؟
+میگفت یه مرد تقریبا۴۰ ساله
.حدس میزنی از طرف کی بوده باشه؟
+کسی به ذهنم نمیرسه
سری تکون داد و کمی بعد جلوی کافه اش پیادش کردم
.راستی من نمیام خونه امشبا میخوام با داداشت لینو برم بیرون
+مطمئنی میخواین برین بیرون؟ من فکر میکنم امشب خونه اش باشی به گمونم قراره بک*نتت
هینی کشید و بی ادبی نثارم کرد ، خنده ای کردم و باهاش خداحافظی کردم و راه افتادم....
خانم وکیل
نگهبان: چرا اتفاقا ولی یادم رفت بهتون خبر بدم ، یه مرد تقریبا۴۰ ساله بودن ، گفتن که کدوم طبقه و کدوم واحد هستین و کی برمیگردین معمولاً ، منم همونطور که شما خواستید گفتم نمیتونیم اطلاعات ساکنینمون رو در اختیار هر کسی بزاریم
+خوب کردین ، اگه مورد مشکوکی دیدیدن بهم زنگ یا پیام بدید
نگهبان:چشم خانم لی
خداحافظی کردمو به سمت پارکینگ رفتم ، توی ماشین نشستم و به حرکت درآوردمش
.رفتی چیکار ؟
+میخواستم ببینم کسی سراغمو گرفته یانه
.گرفته بودن حالا؟
+اره..
.کی؟
+میگفت یه مرد تقریبا۴۰ ساله
.حدس میزنی از طرف کی بوده باشه؟
+کسی به ذهنم نمیرسه
سری تکون داد و کمی بعد جلوی کافه اش پیادش کردم
.راستی من نمیام خونه امشبا میخوام با داداشت لینو برم بیرون
+مطمئنی میخواین برین بیرون؟ من فکر میکنم امشب خونه اش باشی به گمونم قراره بک*نتت
هینی کشید و بی ادبی نثارم کرد ، خنده ای کردم و باهاش خداحافظی کردم و راه افتادم....
- ۲.۰k
- ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط