شانزده ساله بود که او را دیدم نوجوانی رشید و نورانی د

شانزده ساله بود که او را دیدم ، نوجوانی رشید و نورانی ، در حرم حضرت معصومه (س) باهم همراه شدیم، فارسی را کم میفهمید و عربی را کم میفهمیدم. ولی نگاه های با معنایش تمام حرف را میزد. ندیده بودم کسی با زیارتنامه حضرت معصومه (س) گریه کند ولی او گریه کرد و من از گریه او بغض کردم که ما چه داریم در کنار خود و قدرش را نمیدانیم،
زیارت که تمام شد گوشه ای نشستیم، از حال و هوا که خارج شد گفتم:« من تا به حال در حرم بی بی گریه نکرده بودم ولی الان از گریه تو... #خندید ، گفت:« #چه_حسی_نسبت_به_حضرت_زینب_سلام_الله_علیه_داری؟ »
گویی با مشت کوبید به سرم. اشک در چشمانم جمع شد. نه او چیزی گفت و نه من. دو سه روزی با هم بودیم. #استوار بود و #خودساخته . ❣مردی بود برای خودش❣.

#جهادشناسی




@sahidmugniiiegahad
دیدگاه ها (۱)

#تباه🖐🏻ولـے؛ مـورد داشتیمـ خانـم اسمش انقلابـے بود امـا بدون...

خواهرمعلت کم بودن عمر گل این استکه پوشش و حفاظ ندارد🥀ولی #تو...

دلتنگ نگاهتم🥺خبر درای؟!💔#حاجی❤#دلتنگی

شکر خدا که در پناه حسینیمعالم از این خوبتر پناه ندارد :)🧡#ار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط