داشت میرفت پی روشنایی جلوی پاش رو ندید و تالاپ افتاد تو

داشت می‌رفت پی روشنایی، جلوی پاش رو ندید و تالاپ افتاد توی حوضچه غما!
دیدگاه ها (۰)

دلتنگی ام را دم کرده ام؛بی قند مینوشم تا یادم نرود چقدر تلخ ...

«گفت در تاریکی نشستن شگون ندارد؛ دلتنگی می آورد.»

عشق به کمی " آینده " احتیاج دارد[ اما ] برای ما فقط لحضه ها ...

"آیا درختی که میخواهد سرفراز و پا برجا باشد می تواند با هوای...

ممنونم بابت نعمت اشک، غما رو با نوازش گونه می شوره و می‌بره....

درخواســــت بدین❤❤

خیلی بد افتاد😥نگرانش شدم😔💔

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط