آن گاه اهل حرم را به اسارت گرفتند و امام سجاد ـ علیه السل
آن گاه اهل حرم را به اسارت گرفتند و امام سجاد ـ علیه السلام ـ در حالی که بیماری، او را ضعیف و رنجور کرده بود در میان اسیران بود.(6)
حمید بن مسلم(7) نقل می کند، ما به اتفاق شمر بن ذی الجوشن از کنار خیمه ها عبور می کردیم تا به علی بن الحسین رسیدیم، دیدیم که از شدت بیماری در بستر افتاده است. همراه شمر گروهی نظامیان بودند. گفتند آیا این بیمار را بکشیم؟
من گفتم: سبحان الله چگونه مردم بی رحمید شما، آیا این ناتوان را می خواهید بکشید. همین بیماری ای که دارد کافی است و او را خواهد کشت پس زیرانداز آن حضرت را کشیدند و بردند و آن حضرت را به رو افکندند.(8)
شیخ عباس قمی از روضة الصفا نقل می کند که شمر تصمیم گرفت امام سجاد را که در بستر بیماری افتاده بود به قتل برساند. در این هنگام عمر سعد دو دست شمر را گرفت و گفت از خدای متعال شرم نداری که بر قتل این پسر اقدام می نمایی؟ شمر گفت:
فرمان عبید الله بن زیاد صادر شده که همه فرزندان حسین را بکشم. عمر سعد در منع کردن شمر سعی زیاد کرد و شمر را از آن عمل زشت بازداشت. شمر پس از آن دستور داد تا خیمه های اهل بیت را آتش زدند.(9)بنابر این با توجه به وقایعی که در روز عاشورا پس از شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ اتفاق افتاد. بیماری و زنده ماندن امام سجاد ـ علیه السلام ـ در کربلا حکمتی الهی بود تا حجت خدا در روی زمین باقی مانده و هرگاه دشمنان تصمیم به قتل آن حضرت می گرفتند به تصور این که بیماری آن حضرت را خواهد کشت یا کشتن بیماری که جنگ نکرده ناپسند بود، دست از کشتن او برداشتند البته اگر چه از قتل حضرت چشم پوشیدند ولی از هیچ گونه آسیب رساندن و آزار دادن دریغ نکردند. سوار کردن اسرا بر مرکب های برهنه و غل و زنجیر آزار دهنده در آن هوای گرم و سوزان و ضرب و شتم زنان و کودکان در مقابل چشم او آن چنان حضرت را آزار می داد که به عمه اش حضرت زینب فرمود سینه ام تنگ شده به حالتی که نزدیک است جان از تن خارج شود حضرت زینب با پریشانی و نگرانی می پرسد این چه حالتی است که در تو می بینیم؟ بنابر این وقتی خداوند بخواهد حجت خود را برای اهل زمین نگه دارد، چنان که عیسی، موسی و ابراهیم را از آسیب طاغوتهای زمان نگه داشت، امام سجاد-علیه السلام– را نیز نگه می دارد و لو در نبرد سخت بین حق و باطل واقع شود.
پی نوشت ها:
6. همان، ص 175.
7. حمید بن مسلم از لشکر دشمن بود و همان شخصی است که مأموریت یافت به همراه خولی سر مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ را به کوفه نزد عبید الله بن زیاد ببرد. نک: منتهی الآمال، همان، ص 604.
8. منتهی الآمال، همان، ص 601.
9. همان.
حمید بن مسلم(7) نقل می کند، ما به اتفاق شمر بن ذی الجوشن از کنار خیمه ها عبور می کردیم تا به علی بن الحسین رسیدیم، دیدیم که از شدت بیماری در بستر افتاده است. همراه شمر گروهی نظامیان بودند. گفتند آیا این بیمار را بکشیم؟
من گفتم: سبحان الله چگونه مردم بی رحمید شما، آیا این ناتوان را می خواهید بکشید. همین بیماری ای که دارد کافی است و او را خواهد کشت پس زیرانداز آن حضرت را کشیدند و بردند و آن حضرت را به رو افکندند.(8)
شیخ عباس قمی از روضة الصفا نقل می کند که شمر تصمیم گرفت امام سجاد را که در بستر بیماری افتاده بود به قتل برساند. در این هنگام عمر سعد دو دست شمر را گرفت و گفت از خدای متعال شرم نداری که بر قتل این پسر اقدام می نمایی؟ شمر گفت:
فرمان عبید الله بن زیاد صادر شده که همه فرزندان حسین را بکشم. عمر سعد در منع کردن شمر سعی زیاد کرد و شمر را از آن عمل زشت بازداشت. شمر پس از آن دستور داد تا خیمه های اهل بیت را آتش زدند.(9)بنابر این با توجه به وقایعی که در روز عاشورا پس از شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ اتفاق افتاد. بیماری و زنده ماندن امام سجاد ـ علیه السلام ـ در کربلا حکمتی الهی بود تا حجت خدا در روی زمین باقی مانده و هرگاه دشمنان تصمیم به قتل آن حضرت می گرفتند به تصور این که بیماری آن حضرت را خواهد کشت یا کشتن بیماری که جنگ نکرده ناپسند بود، دست از کشتن او برداشتند البته اگر چه از قتل حضرت چشم پوشیدند ولی از هیچ گونه آسیب رساندن و آزار دادن دریغ نکردند. سوار کردن اسرا بر مرکب های برهنه و غل و زنجیر آزار دهنده در آن هوای گرم و سوزان و ضرب و شتم زنان و کودکان در مقابل چشم او آن چنان حضرت را آزار می داد که به عمه اش حضرت زینب فرمود سینه ام تنگ شده به حالتی که نزدیک است جان از تن خارج شود حضرت زینب با پریشانی و نگرانی می پرسد این چه حالتی است که در تو می بینیم؟ بنابر این وقتی خداوند بخواهد حجت خود را برای اهل زمین نگه دارد، چنان که عیسی، موسی و ابراهیم را از آسیب طاغوتهای زمان نگه داشت، امام سجاد-علیه السلام– را نیز نگه می دارد و لو در نبرد سخت بین حق و باطل واقع شود.
پی نوشت ها:
6. همان، ص 175.
7. حمید بن مسلم از لشکر دشمن بود و همان شخصی است که مأموریت یافت به همراه خولی سر مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ را به کوفه نزد عبید الله بن زیاد ببرد. نک: منتهی الآمال، همان، ص 604.
8. منتهی الآمال، همان، ص 601.
9. همان.
۱.۷k
۱۶ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.