پسرکی دو سیب در دست داشت

پسرکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت:
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت: بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!!!!
مادر ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود..!
هر قدر هم که با تجربه باشید
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید
و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد


┅┄ ❥❤ ❥ ┄┅┄
دیدگاه ها (۳)

مشوق خودت باشدنیا به اندازه کافی از تو انتقاد می کندخودت به ...

هر روز به قابی می نگرم که یادت را برایم زنده نگه میدارد با ا...

من مملو از خیالِ او ،او خالی از خیالِ من ..!👤 #علی_قاضی_نظا...

زمین بهشت میشودروزیکه مردم بفهمند هیچ چیز عیب نیست جز قضاوت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط