NH

NH
چون نور گذر کرده ای از قرنیـــــه هایم

ای داغ ترین دغدغــــه ی ثانیِِـــــه هایم

سرفصــل خبر های مهمی ست وجودت

من خط خطی ساده ی این حاشیه هایم

تو گوشه ای از باغ نشستی لبِ ایوان

من عاشق عکاسی از این زاویه هایم!

انگار نفس های تو قلیان دو سیب است

سنگین شده سر گیجه گرفته ریه هایم!

نا محرم و نا اهل زیاد است بینداز

یک چادر مشکی به سر مرثیه هایم

ای کاش بمیرم وَ تو سرتاسر کوچه... با اشک به دیوار ... به اعلامیه هایم...
دیدگاه ها (۱)

NHباید « تو» بگویی شبت آرام عزیزمتا با نفس گــــرم تـــــــو...

NHدلم از داغ نامردی؛ نسیمی سرد میخواهد....میان قحطی مرهم؛ دل...

....NHاصلا قرار نیستچگونه شرح دهم که دچاریعنی چهدلی که سوخته...

رنگ چشمان تو یاسی می کند احساس رابوسه هایت می دهد طعم خوش گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط