راستش آمده بودم که بگویم بانو
راستش آمده بودم که بگویم بانو
می شود شاعر چشمان زلالت باشم ؟
تا که بر کوچه ی ذهنت گل احساس شکفت
زائر سر زده ی صحن خیالت باشم
فصل آبستن دی ، برف که جان می گیرد
می شود گرم ترین لحظه ی سالت باشم
عشق ، مجنون ، دل آشفته ، مگر هست هنوز ؟
پاسخ مثبت صد گونه سوالت باشم
قهوه ی تلخ بریزی و چه شیرین باشد
نقش فرهاد به اندیشه ی فالت باشم
می شود شاعر چشمان زلالت باشم ؟
تا که بر کوچه ی ذهنت گل احساس شکفت
زائر سر زده ی صحن خیالت باشم
فصل آبستن دی ، برف که جان می گیرد
می شود گرم ترین لحظه ی سالت باشم
عشق ، مجنون ، دل آشفته ، مگر هست هنوز ؟
پاسخ مثبت صد گونه سوالت باشم
قهوه ی تلخ بریزی و چه شیرین باشد
نقش فرهاد به اندیشه ی فالت باشم
۴۲۶
۲۱ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.