ما را نتوان پخت که ما سوخته ام
ما را نتوان پخت ، که ما سوخته ايم
آتش نتوان زد ، که بر افروخته ايم
ما را نتوان شکست ، آسان اى دوست
هرجا که دلى شکست ، ما دوخته ايم
دست و لب و جان ، بدون دل ما را هيچ
جز دل همه را ، به مفت بفروخته ايم
چون مهر کسى ، خرج دل ما بشود
در قلک دل ، سکه ى اندوخته ايم
ما خسرو و شيرين نشناسيم به عشق
از عشق ، نکات ديگر آموخته ايم
از عشق ، همين نکته کفايت مارا
وجدان و شرف ، به عهد نفروخته ايم
آتش نتوان زد ، که بر افروخته ايم
ما را نتوان شکست ، آسان اى دوست
هرجا که دلى شکست ، ما دوخته ايم
دست و لب و جان ، بدون دل ما را هيچ
جز دل همه را ، به مفت بفروخته ايم
چون مهر کسى ، خرج دل ما بشود
در قلک دل ، سکه ى اندوخته ايم
ما خسرو و شيرين نشناسيم به عشق
از عشق ، نکات ديگر آموخته ايم
از عشق ، همين نکته کفايت مارا
وجدان و شرف ، به عهد نفروخته ايم
- ۴.۴k
- ۲۸ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط