تکپارتی
#تکپارتی
( علامت ها ات+ یونگی-)
ویو ات
امروز یونگی از تور برمی گرده خیلی دلم براش تنگ شده حدود ۱/۵ ماه همو ندیدیم منم سرمای خیلی شدید خوردم ولی با همون حالم رفتم براش غذا درست کنم
ویو یونگی
هواپیما فرود اومد بلخره عشقمو میبینم
فلش بک به رسیدن
رسیدم میخاستم رمز درو بزنم دیدم یه کاغز جلو پامه کنجکاو شدم که ببینم که چیه بازش کردم دیدم خون جلو چشامو گرفت اون ات بود داشت یه نفرو میبوسید زودی درو باز کردم که اتو دیدم
+ عشقم اومدی ( با صدای گرفته)
-این چیه (عکسو بهش نشون داد)
+ نمیدونم(ترس)
- ه نمیدونی پس این منم نه
- منو باش که با خیال راحت میرم تور
+یونگیا این من نیستم
-اسم منو به زبون نیار دختره ی هر.ز.ه(داد)
+ تو به من گفتی هرزه(گریه)
( ازخونه زد بیرون نکته بیرون بارون شدید می باره ات هم لباس فقد هودی و شلوارک پاشه عکس میدم)
ویو راوی
بعد از رفتن ات یونگی با عصبانیت
روی مبل نشست وبا دقت به عکس نگا کرد با چیزی که دید به خودش لعنت فرستاد روی دست دختر داخل عکس تتو بود اما ات که تتو نداشت
ویو یونگی
با سرعت به سمت ماشین رفتم و رو شنش کدم میدونم ات هروقت ناراحت میشه میره لبه ساحل باسرعت به سمت ساحل رفتم وقتی ماشینو یجا پارک کردم با سرعتدبرق به سمت ات رفتم این موش ابکشیده شده بود
-اتتتتتتتت
+ رومو برگردوندم یونگی رو دیدم یحو سیاهی
- به سمتش روشو برگردوند یهو دیدم داره می افته رفتم بغلش کردم سریع براید بغلش کردم بردم سمت ماشین
فلش بکبه بیمارستان
ات و اوردم به دستای کوچیک خوشکلش سرم وصل کردن
ویو ات
ات بهوش اومدم دیدم دستام خیسه
+ یونگیا داری گریه میکنی
-بهوش اومدی
-ببخشید ات من کار ه اشتباهی انجام دادم
+(وقتی گریش رو دیدم دلم نیومد نبخشمش)
+باشه اما با یه شرت
- هر شرتی باشه قبول میکنم
+این که ازین ببعد ب این راحتیا اعتمادتو به من از دست ندی
-قبول👄👄بوس
پایان.
❤
( علامت ها ات+ یونگی-)
ویو ات
امروز یونگی از تور برمی گرده خیلی دلم براش تنگ شده حدود ۱/۵ ماه همو ندیدیم منم سرمای خیلی شدید خوردم ولی با همون حالم رفتم براش غذا درست کنم
ویو یونگی
هواپیما فرود اومد بلخره عشقمو میبینم
فلش بک به رسیدن
رسیدم میخاستم رمز درو بزنم دیدم یه کاغز جلو پامه کنجکاو شدم که ببینم که چیه بازش کردم دیدم خون جلو چشامو گرفت اون ات بود داشت یه نفرو میبوسید زودی درو باز کردم که اتو دیدم
+ عشقم اومدی ( با صدای گرفته)
-این چیه (عکسو بهش نشون داد)
+ نمیدونم(ترس)
- ه نمیدونی پس این منم نه
- منو باش که با خیال راحت میرم تور
+یونگیا این من نیستم
-اسم منو به زبون نیار دختره ی هر.ز.ه(داد)
+ تو به من گفتی هرزه(گریه)
( ازخونه زد بیرون نکته بیرون بارون شدید می باره ات هم لباس فقد هودی و شلوارک پاشه عکس میدم)
ویو راوی
بعد از رفتن ات یونگی با عصبانیت
روی مبل نشست وبا دقت به عکس نگا کرد با چیزی که دید به خودش لعنت فرستاد روی دست دختر داخل عکس تتو بود اما ات که تتو نداشت
ویو یونگی
با سرعت به سمت ماشین رفتم و رو شنش کدم میدونم ات هروقت ناراحت میشه میره لبه ساحل باسرعت به سمت ساحل رفتم وقتی ماشینو یجا پارک کردم با سرعتدبرق به سمت ات رفتم این موش ابکشیده شده بود
-اتتتتتتتت
+ رومو برگردوندم یونگی رو دیدم یحو سیاهی
- به سمتش روشو برگردوند یهو دیدم داره می افته رفتم بغلش کردم سریع براید بغلش کردم بردم سمت ماشین
فلش بکبه بیمارستان
ات و اوردم به دستای کوچیک خوشکلش سرم وصل کردن
ویو ات
ات بهوش اومدم دیدم دستام خیسه
+ یونگیا داری گریه میکنی
-بهوش اومدی
-ببخشید ات من کار ه اشتباهی انجام دادم
+(وقتی گریش رو دیدم دلم نیومد نبخشمش)
+باشه اما با یه شرت
- هر شرتی باشه قبول میکنم
+این که ازین ببعد ب این راحتیا اعتمادتو به من از دست ندی
-قبول👄👄بوس
پایان.
❤
۳.۶k
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.