زنی آمده بود که پسر سومش را

زنی آمده بود که پسر سومش را
راهی جبهه کند؛
خبرنگار گفت:
_ ناراحت نیستید؟!
زن گفت:
_خیلی ناراحتم . .
خبرنگار گفت:
_شما که دوتا از پسرهایتان شهید شده‌اند چرا رضایت دادید سومی هم برود؟!
زن گفت:
_ناراحتم چون
پسر دیگری ندارم که به جبهه بفرستم . .
خبرنگار منقلب شد . .

آن زن، مادر ۳ شهید خالقی پور؛
و آن خبرنگار #شهید_مرتضی_آوینی بود:)))
دیدگاه ها (۰)

میگن یک روز تو جبهه یک رزمنده که خیلی عاشــق امام بود، وقتی ...

با افتخار پدرم کشاورز سخت کوش وراننده بینظیر، عاشقانه میپرست...

روایت عجیب از حاج قاسم سلیمانی در میدان نبرد عراق#حاج_قاسم#س...

امام خمینی:پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط