مادری آمد و از ”کرب وبلا” رنگ پرید
مادری آمد و از ”کرب وبلا” رنگ پرید
روضه ای نو شد و دل، باز به دلدار رسید
”شب جمعه” شده و ”فاطمه” فریادکشید
جلوی چشم ترم، از پسرم سر مبرید
روضه ای نو شد و دل، باز به دلدار رسید
”شب جمعه” شده و ”فاطمه” فریادکشید
جلوی چشم ترم، از پسرم سر مبرید
۶۹۹
۰۶ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.