مادری آمد و از کرب وبلا رنگ پرید
مادری آمد و از ”کرب وبلا” رنگ پرید
روضه ای نو شد و دل، باز به دلدار رسید
”شب جمعه” شده و ”فاطمه” فریادکشید
جلوی چشم ترم، از پسرم سر مبرید
روضه ای نو شد و دل، باز به دلدار رسید
”شب جمعه” شده و ”فاطمه” فریادکشید
جلوی چشم ترم، از پسرم سر مبرید
- ۷۳۷
- ۰۶ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط