معماهایباستانی

#معماهای_باستانی..



افسانه برج بابل!


داستان برج بابل در عهد عتیق در مورد گروهی از مردم است که توسط برخی الهامات درونی یک برج را می سازند که بتوانند به آسمانها برسند: "بیاید، ما خود یک شهر و برج در آسمان بسازیم تا نام خود را برای ابد جاویدان نمایم، در غیر این صورت ما باید در سراسر زمین پراکنده شویم "(پیدایش 11: 4)
پروردگار از اعمال انها ناخشنود گشت و زبانشان را از انها گرفت تا با زبان های مختلف صحبت کنند و نتوانند یکدیگر را درک کنند، بنابراین "آنها را در زمین پراکنده کرد".
با توجه به کتاب مقدس: "پس از سیل بزرگ، پسران نوح در مجاورت رود فرات سکونت کردند. انها به واسطه زبان مشترک، تشکیل یک جامعه واحد را دادند.
در داستان پیدایش امده است:" و آنها گفتند: بروید، بگذارید ما یک شهر و برج را بسازیم که بالای آن بتواند به بهشت ​​برسد، ما آن را به نام خود میسازیم تا در سرتاسر زمین پراکنده نشویم".
چرا خداوند از ساخت این برج خشنود نبود؟ زیرا این برج به عنوان نقطه عطفی برای نگه داشتن مردم در یک مکان بود، با وجود این واقعیت که خداوند به نوح و پسرانش فرمان داده بود تا زمین را دوباره پر کنند (پیدایش 9: 1)
دیدگاه ها (۳)

#چهره_ها..آخرین بازمانده!یک دانش‌آموز دبیرستان پس از آنکه یک...

#آیا_میدانستید؟ببری‌خان، ماده گربه محبوب ناصرالدین‌شاه بود ک...

#ما_و_فرازمینی_ها..قمر اسرارآمیز!برخی معتقدند سازمان هوا و ف...

#فال_روزانه...شنبه 18 خردادهمراه فال حافظ با تعبیر فال حافظف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط