درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت

در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت!
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را

سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت!
در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد

آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت!
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت

این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !
من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم

من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت!‍
با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ...

من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت!
در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتند

ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !
میخواست بکوشد به فراموشی ات این شعر

سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت ...

محمد سلمانی
دیدگاه ها (۰)

🎥 مهستی(موزیک ویدئو)🎶 جدایی 🎶 ♥️✿࿐༅࿇༅࿐✿

نسبت شما با این خانوم...؟؟ وقتی میخنده ذوق می کنم😍... #عاشقا...

🦋 Wounded butterfly 🦋part 11ویو جونگ‌کوک 🌕 بعد یک ماه و خورد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط