تو چه کردی که شدم عاشق دلداده ی تو

تو چه کردی که شدم عاشق دلداده ی تو
گشته ام مست و خراباتی میخانه ی تو

چه نمودی که برفت از بدنم روح و روان
تو بسان شمعی و من سوخته پروانه ی تو

تو چه داشتی به روح و رخ افسونگر خود
که به یک لحظه نظر دل شده دیوانه ی تو

گر چه دیدم هزاران زشت و زیبا به عمر
منظر روی تو کرد مستم و مستانه ی تو

عاشقان در ره معشوق جامه را چاک دهند
جان کنم من فدای رخ یکدانه ی تو
دیدگاه ها (۶۳)

باز هم نصف شب و تاب و تبی تکراری دلبرم ! همنفسم ، باز تو هم...

ﺍﯼ ﺟﺎﻥ ﺍﯼ ﺟﺎﻥ , ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺣﺎﻟﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪ ﻣﯿﺸﻪﻧﻤﯿﺪ...

در حسرت آغوش " تو " هستم بغلم ڪناز عطر بر و روے " تو" مستم ب...

میشه نوازشم کنی،وقتی گرفته حالممیشه ببندی بالمو،آخه شکسته با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط