مولانایجان

#مولانای_جان
🌾 یک لحظه و یک‌ساعت دست از تو‌ نمی‌دارم
زیرا که تویی کارم، زیرا که تویی بارم

ﺍﺯ ﻗﻨﺪ ﺗﻮ ﻣﯽﻧﻮﺷﻢ، ﺑﺎ ﭘﻨﺪ ﺗﻮ ﻣﯽﮐﻮﺷﻢ
ﻣﻦ ﺻﯿﺪ ﺟﮕﺮﺧﺴﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﯿﺮ ﺟﮕﺮﺧﻮﺍﺭﻡ

ﺟﺎﻥﻣﻦ ﻭﺟﺎﻥ ﺗﻮ ﮔﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩﻩﺳﺖ
ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﺪﯾﻦ ﯾﮏ ﺟﺎﻥ ﮐﺰ ﻏﯿﺮ ﺗﻮ ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ

ﺑﺮ ﮔﺮﺩ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﺧﺎﺭ ﺳﺮ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ
ﺑﺮ ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻭﺻﻠﺖ ﺧﺎﺭﯼﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﺎﺭﻡ

ﭼﻮﻥﺧﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦﺑﺎﺷﺪ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺗﻮ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﺍﯼ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺮﺍﺭﻡ

ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﻮﺩ ﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭼﺮﺥﺣﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ
ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺑﻨﮕﺬﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﻏﯿﺎﺭﻡ

ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺮ ﺩﺭﻭﯾﺸﯽ ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎﺭﺕ
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻋﺎﯼ ﺍﻭ ﺷﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺷﻬﯽ ﯾﺎﺭﻡ

هر جنس سوی جنسش زنجیر همی درَد
من جنس کیم که این جا در دام گرفتارم #سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
🍂
🍁 🍂 ‌
دیدگاه ها (۱)

#عطر_خیال🌾 زائری دلخسته هستم من که در بحر فنا خویش‌را دردام‌...

🍁 🍂 #عطر_خیال🌾 من که هر شب با خیالت عمر را سر می کنم عشق ر...

🌾 در وجودمان احساسی لبریز استاحساسی که احساسم را بر می انگیز...

🌾 برای این مردم، هرگز خودت را تغییر مده!چون اینان هرروز تورا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط