یه خوابی دیدم
یه خوابی دیدم
که ناامیدم
تو جون سپردی
من نرسیدم
کسی نداشتم
تنهایی داشتم
هستیمو لای کفن میزاشتم
به این سفره ی نون به این آب وجارو
دلم دیگه خوش بود که می مونی بانو
نفهمیدم امروز چجوری غروب شد
تا الان میگفتم گلم دیگه خوب شد
بگو که خوبه همه چی بگو می مونی
چه سفره ای پهن کردی و چه عطر نونی
بگو می مونی ،خونه رو جارو میکنی نکنه خوابم نکنه میخای بکنی خونه خرابم نکنه خوابم..
حسن از نفس افتاده
بگه که یه حروم زاده
توی کوچه هلت داده
زینب تو شهرمدینه همش تو فکراینه چرا خون میاد از سینه
حسین نشسته بود پهلوش
میگفت کی زده رو بازوت
چرا شکسته شد پهلوت
که ناامیدم
تو جون سپردی
من نرسیدم
کسی نداشتم
تنهایی داشتم
هستیمو لای کفن میزاشتم
به این سفره ی نون به این آب وجارو
دلم دیگه خوش بود که می مونی بانو
نفهمیدم امروز چجوری غروب شد
تا الان میگفتم گلم دیگه خوب شد
بگو که خوبه همه چی بگو می مونی
چه سفره ای پهن کردی و چه عطر نونی
بگو می مونی ،خونه رو جارو میکنی نکنه خوابم نکنه میخای بکنی خونه خرابم نکنه خوابم..
حسن از نفس افتاده
بگه که یه حروم زاده
توی کوچه هلت داده
زینب تو شهرمدینه همش تو فکراینه چرا خون میاد از سینه
حسین نشسته بود پهلوش
میگفت کی زده رو بازوت
چرا شکسته شد پهلوت
۲.۴k
۰۲ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.