درخت منتظر ساعت بهار شدن

#درخت ، منتظرِ ساعتِ بهار شدن
و غرقِ ثانیه‌های شکوفه‌بار شدن

درخت، دست به جیب ایستاده آخرِ فصل
کنار جاده، در اندیشه‌ی سوار شدن

درخت منتظر چیست؟ گاریِ پاییز؟
و یا مسافرِ گردونه‌ی بهار شدن؟

و او شبیه به یک کارمندِ غمگین است
درست لحظه‌ی از کار برکنار شدن

گرفته زیرِ بغل، برگه‌های باطله را
به فکر ارّه شدن، سوختن، غبار شدن

درخت، دید به خوابش که پنجره شده است
ولی ملول شد از فکرِ پر غبار شدن

و گفت پنجرگی... آه دوره‌ی سختی‌ست
بدونِ پلک زدن، چشم انتظار شدن

و دوست داشت که یک صندلی شود مثلاً
به جای دار شدن، چوبه‌ی مزار شدن

درخت، ارّه شد و سمت شهر راه افتاد
فقط یکی دو قدم مانده تا بهار شدن

... ولی درخت ندانست، قسمتش این بود:
برای یک زنِ آوازه‌خوان، سه‌تار شدن
دیدگاه ها (۱)

اولین مطلب اسلاید من در ویسگوندر ورژن 7.2.0

خدای مهربوناگه بنده‌ای رو دوست داشته باشی چرا باید ظهر ماه ر...

شما به خاطر کی زنده هستید؟#ای_مرگ_بر_این_ساعت_بی_هم_بودن#ای_...

نام اثر"خوبم. خداروشکر"

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط