هنگامی که من هویت خود را از چیزی یا مفهومی میگیرم در وا
هنگامی که من هویت خود را از چیزی یا مفهومی میگیرم، در واقع، خود را با آن چیز و یا آن مفهوم همذات پنداشتهام، یعنی خود را عینِ آن چیز یا عینِ آن مفهوم گرفتهام. بنابراین، هویت چیزی جز همذات پنداری با چیزی یا مفهومی نیست.
در واقع، من آن چیز یا آن مفهوم را خود میپندارم. هویت، یگانه گرفتن خود با اشیاست. همین اسباببازی، که من با آن همذاتپنداری میکنم، فردا به خانهی من، اتومبیل من، لباسهای من، شغل من و یا چیزی دیگر تبدیل میشود. آنگاه که میکوشم "خود" را در اشیا پیدا کنم، موفق نمیشوم. بنابراین، چون نمیتوانم خود را در اشیا پیدا کنم، پس میکوشم خود را در اشیا گم کنم. نَفس یا ایگو همین گم شدن است.
در واقع، من آن چیز یا آن مفهوم را خود میپندارم. هویت، یگانه گرفتن خود با اشیاست. همین اسباببازی، که من با آن همذاتپنداری میکنم، فردا به خانهی من، اتومبیل من، لباسهای من، شغل من و یا چیزی دیگر تبدیل میشود. آنگاه که میکوشم "خود" را در اشیا پیدا کنم، موفق نمیشوم. بنابراین، چون نمیتوانم خود را در اشیا پیدا کنم، پس میکوشم خود را در اشیا گم کنم. نَفس یا ایگو همین گم شدن است.
- ۱۰۳
- ۰۱ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط