و این حکایتی تکراری ست

و این حکایتی تکراری ست
از آدم هایی که هر چقدر بیشتر از علاقه ات سر دربیاورند بیشتر نادیده ات می گیرند...
و تو نمی فهمی چرا عاقبتِ همه عاشق شدن ها به جاهای باریک ختم می شود...
و تو نمی فهمی چرا از بین همه واژه های جهان
این دوست داشتن است که بد معنا می شود
که بازی داده می شود
و در کمال بی تفاوتی
بین زمین و آسمان رها می شود
می دانم نمی فهمی چرا اما
دلت را بردار و برو آدمِ عاشق
دنیای بزرگ ما " معشوقه پرست " است
دیدگاه ها (۲۲)

بخیر می شود این صبح های دلتنگیببین که روشنم از یادِ خوب لبخن...

" دوست داشتنت "...مثل بوی یاس اول صبح استکه دنیا را برداشته....

پارت : ۲۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط