ساعت6صبح
ساعت6صبح
(داستان ازدیده آلبا)
از خواب بیدار شدم دوش گرفتم و مو هام رو خشک کردم لباسم رو پوشیدم (لباس آلبا اسلاید بعد) سوار ماشینم شدم ورفتم رسیدم به محل عکاسی(علامت عکاس+)
+سلام خانم آلبا
~سلام خانم عکاس
+لطفاً برید لباس تون رو برای عکاسی عوض کنید
~چشم
(داستان ازدید آلبا)
رفتم و لباسم رو عوض کردم(لباس آلبا اسلاید بعد) یه نفر اومدومیکاپم کرد
+لطفاً به دوربین نگاه کنید
~چشم
(پرش زمانی)
(داستان ازدید آلبا)
عکاسی تموم شد سوار ماشینم شدم وراه افتادم که دیدم یه ماشین کل راه رو دنبالم بود احساس خطر کردم از کوچه پس کوچه ها رفتم تا دنبالم نکنه
بالاخره رسیدم خونه خیلی گشنم بود از صبح تاحالا هیچی نخورده بودم دلم می خواد که یه شام خوب بخورم پس پیتزا سفارش می دم
(علامت فروشنده -)
-سلام شما با پیزا ....... تماس گرفتید
~سلام یه پیتزای گوشت می خواستم
-چشم تا بیست دقیقه ی دیگه آماده میشه -خودتون میاید میگیرد یا با پیک بفرستم
~لطفاً با پیک بفرستید
-چشم (قطع کرد)یه فیلم گذاشتم که همون لحظه صدای در اومد رفتم در رو باز کردم که......
چشمام رو باز کردم تو خونه ی خودم نبودم و به یه صندلی بسته شده بودمیه صدایی شنیدم آشنا بود
*به به خانم خوشگله بهوش اومدی
~تو... توکی هستی (با صدای لرزون)
*نگران نباش آشنام
(داستان از دید آلبا) اون دختره هی نزدیک تر می شد و ترس من هم بیشتر می شد انقدر اومد جلو که کامل قیافه اش رو دیدم اون... اون استر بود 😱~با من چ..... چی کار داری ها (با صدای لرزون)
* نگران نباش کاریت ندارم فقط می خوام بکشمت
~چ...... چرا توکه هرچیزی که می خوای رو داری تو از منم پولدار تری
*درسته ولی من می خوام مثل تو هر کاری خوب و موفق باشم ولی نمی تونم پس کلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگه تو نباشی من بهترین می شم
~اگه من بهت کمک کنم تا جای منو بگیری ولم می کنی(باصدای لرزون)
*نه دیگه نمی شه من تلاشام رو کردم جواب نداد به خاطر همین می خوام که بکشمت
~ن.... نه ل.... لطفاً نه (باصدای لرزون)
(داستان ازدید استر) داشت التماس می کرد ولی من فکرام رو کرده بودم پس تفنگم رو برداشتم و ..........
پوف (صدای شلیک) ماشه رو کشیدم م.....من بلاخره آلبا رو کشتم باید فرار می کردم چون اگه پليس من رو می گرفت حکمم اعدام بود
(پرش زمانی)
(داستان ازدید استر)
یک سال از اینکه من آلبا رو کشتم می گذره من الان تو فرانسه زندگی می کنم و دیگه خبری از آلبا نیست..........بعد از اون روز تنها چیزایی که از آلبا مونده عکساش، خاطراتش، خبر مرگش و جسدش هست
امیدوارم که خوشتون اومده باشه ببخشید اگه بد شده چون اولین تک پارتیمه 😅
لایک و کامنت فراموش نشه لطفاً
(داستان ازدیده آلبا)
از خواب بیدار شدم دوش گرفتم و مو هام رو خشک کردم لباسم رو پوشیدم (لباس آلبا اسلاید بعد) سوار ماشینم شدم ورفتم رسیدم به محل عکاسی(علامت عکاس+)
+سلام خانم آلبا
~سلام خانم عکاس
+لطفاً برید لباس تون رو برای عکاسی عوض کنید
~چشم
(داستان ازدید آلبا)
رفتم و لباسم رو عوض کردم(لباس آلبا اسلاید بعد) یه نفر اومدومیکاپم کرد
+لطفاً به دوربین نگاه کنید
~چشم
(پرش زمانی)
(داستان ازدید آلبا)
عکاسی تموم شد سوار ماشینم شدم وراه افتادم که دیدم یه ماشین کل راه رو دنبالم بود احساس خطر کردم از کوچه پس کوچه ها رفتم تا دنبالم نکنه
بالاخره رسیدم خونه خیلی گشنم بود از صبح تاحالا هیچی نخورده بودم دلم می خواد که یه شام خوب بخورم پس پیتزا سفارش می دم
(علامت فروشنده -)
-سلام شما با پیزا ....... تماس گرفتید
~سلام یه پیتزای گوشت می خواستم
-چشم تا بیست دقیقه ی دیگه آماده میشه -خودتون میاید میگیرد یا با پیک بفرستم
~لطفاً با پیک بفرستید
-چشم (قطع کرد)یه فیلم گذاشتم که همون لحظه صدای در اومد رفتم در رو باز کردم که......
چشمام رو باز کردم تو خونه ی خودم نبودم و به یه صندلی بسته شده بودمیه صدایی شنیدم آشنا بود
*به به خانم خوشگله بهوش اومدی
~تو... توکی هستی (با صدای لرزون)
*نگران نباش آشنام
(داستان از دید آلبا) اون دختره هی نزدیک تر می شد و ترس من هم بیشتر می شد انقدر اومد جلو که کامل قیافه اش رو دیدم اون... اون استر بود 😱~با من چ..... چی کار داری ها (با صدای لرزون)
* نگران نباش کاریت ندارم فقط می خوام بکشمت
~چ...... چرا توکه هرچیزی که می خوای رو داری تو از منم پولدار تری
*درسته ولی من می خوام مثل تو هر کاری خوب و موفق باشم ولی نمی تونم پس کلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگه تو نباشی من بهترین می شم
~اگه من بهت کمک کنم تا جای منو بگیری ولم می کنی(باصدای لرزون)
*نه دیگه نمی شه من تلاشام رو کردم جواب نداد به خاطر همین می خوام که بکشمت
~ن.... نه ل.... لطفاً نه (باصدای لرزون)
(داستان ازدید استر) داشت التماس می کرد ولی من فکرام رو کرده بودم پس تفنگم رو برداشتم و ..........
پوف (صدای شلیک) ماشه رو کشیدم م.....من بلاخره آلبا رو کشتم باید فرار می کردم چون اگه پليس من رو می گرفت حکمم اعدام بود
(پرش زمانی)
(داستان ازدید استر)
یک سال از اینکه من آلبا رو کشتم می گذره من الان تو فرانسه زندگی می کنم و دیگه خبری از آلبا نیست..........بعد از اون روز تنها چیزایی که از آلبا مونده عکساش، خاطراتش، خبر مرگش و جسدش هست
امیدوارم که خوشتون اومده باشه ببخشید اگه بد شده چون اولین تک پارتیمه 😅
لایک و کامنت فراموش نشه لطفاً
۴۷.۵k
۱۸ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.