داشتم میرفتم برم امتحان بدم یاکریم نشسته بود روی تخم و او
داشتم میرفتم برم امتحان بدم یاکریم نشسته بود روی تخم و اون یکی ایستاده بود رو سقف ماشین بابا، کشیک میداد...
وقتی برگشتم خیلی بیحوصله بودم...
یه دفعه دیدم خونشون اینطوری خراب شده...
هیچکدومم نبودند...
یه دفعه داد زدم: شما احمقا بعد چندبار خونه ساختن و خراب شدن برا چی دوباره اینجا میسازید؟
چندبار گربه بیاد جوجه هاتونو بگیره؟
عقل ندارید؟ فهم ندارید؟
اشکامو پاک کردم و رفتم سروقت باغچه:
شماها چقدر نفهمید که تو چله زمستون غنچه میدید؟
نمیفهمید یخ میزنه؟
نشستم لب باغچه:
عاخه برای چی؟!!!!
هیچکس خونه نبود یا همه خواب بودند....
زدم زیر گریه...
وقتی برگشتم خیلی بیحوصله بودم...
یه دفعه دیدم خونشون اینطوری خراب شده...
هیچکدومم نبودند...
یه دفعه داد زدم: شما احمقا بعد چندبار خونه ساختن و خراب شدن برا چی دوباره اینجا میسازید؟
چندبار گربه بیاد جوجه هاتونو بگیره؟
عقل ندارید؟ فهم ندارید؟
اشکامو پاک کردم و رفتم سروقت باغچه:
شماها چقدر نفهمید که تو چله زمستون غنچه میدید؟
نمیفهمید یخ میزنه؟
نشستم لب باغچه:
عاخه برای چی؟!!!!
هیچکس خونه نبود یا همه خواب بودند....
زدم زیر گریه...
۷.۳k
۲۵ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.