یکی نزد حکیمی آمد و گفت:
یکی نزد حکیمی آمد و گفت:
خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده!
حکیم با تبسم گفت:
او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید؛ تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی ؟
یادمان نرود ، هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم.
خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده!
حکیم با تبسم گفت:
او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید؛ تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی ؟
یادمان نرود ، هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم.
۹۹۷
۲۴ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.