یادم میآید

یادم می‌آید
روزگاری ساده لوحانه
صحرا به صحرا
و بهار به بهار
دانه دانه بنفشه‌های وحشی را یک دسته می‌کردم
عشق را چگونه می‌شود نوشت
در گذر این لحظات پرشتاب شبانه
که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت
دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
وگرنه چشمانم را می‌بستم و به آوازی گوش می‌دادم که در آن دلی می‌خواند: "من تو را

او را

کسی را دوست می‌دارم"
مرحوم پناهی
دیدگاه ها (۳)

خخخمن که نفهمیدم شما چطور؟؟

خواب زن چپه، یعنی چه؟!!!!“خواب زن چپه” عبارتی که به توهین و ...

رﻭﺯﯼ ﺧﺒﺮ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻓﺖ. ﻫﻤﻪﺳﺎﮐﻨﯿ...

بختک چیست؟؟ شاید برای شما هم تجربه‌هایی از این دست پیش آمده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط